هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

خورشید من

نقل مکان به شهر گل و بلبل

چند صباحی ست در اینجا که بوی شیرخوارگیت را می دهد ننگاشته ام .. شیرینم لذت دنیای من در تلاش برای تو وآینده ات می باشد به هر سختی که بود نقل مکان کردیم به شهر شیراز .. شهری خوش آب و هوا و بزرگ . با مردمانی خوشرو و امکاناتی گسترده .. در کنار دوست خوبم سحر و دختر نازش هیوا .. به مدرسه شکرانه می روی و اطمینان خاطر من از کادر مجرب و آزموده اش و مهمتر از همه بودن هیوای خوبم هیوای مهربانم چون خواهری بزرگ در کنار تو هلیای من .. ln   ...
19 آذر 1395

دیالوگ33

هلیا- مامان و بابایی که تو عکسید ببخشید که رفتارهای نامناسب کردم ببخشید که ناراحتتون کردم دوستتون دارم پانوشت - قابی دو طرفه با عکسی از نخستین روزهای آغاز ندگیمان در گردن هلیا تا همیشه ...
19 خرداد 1395

بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

 عشق در شاهنامه  بکام تو بادا سپهر بلند                   ز چشم بدانت مبادا گزند  تویی در جهان مرمرا چشم راست              به جز تو دلم آرزویی نخواست  بدارم وفای تو تا زنده ام                 روان را به مهر تو آکنده ام ز من بد سخن نشنود گوش تو                  نجویم جدایی ز آغوش تو  ...
25 ارديبهشت 1395

دیالوگ 32

هلیا - چرا همه دزدهای دریایی پای چوبی و چشم بند دارند ؟ من - تا حالا بهش فکر نکرده بودم بریم سرچ کنیم چون دزدان دریایی پاهاشون رو تو جنگهای دریایی از دست می دهند هو همینطور چشمهاشون رو .. اما در واقع بعضی آنها چون بالای به بالاترین نقطه کشتی می رفتند و نعیین جهت می کردند یه چشم خود را می بستند که دید بهتری در نور خورشید داشته باشند (هلیا آیا تو میتوونی بدون پنجه پا راه بری؟ هلیا - نه .. فقط میتوونم لی لی کنم من - خوب برااینکه دزدان دریایی بتووند راه بروند چی باید میذاشتند ؟ هلیا - چوب به پاشون می چسبوندند اما چطوری می چسبوند ؟ .. من - الان جایگزین چوب ..پلاتین که یه نوع آهن هست جایگزین می کنند کلیپ نحوه...
24 ارديبهشت 1395

مامان و بابا از زبان نقاشی هلیا

عصر آرام ما را به تصویر می کشی .. پدری ز راه رسیده و مادری میزبان ..سپاس از ترسیم حس خرسندم از زن بودن .. زن بودن هنر می خواهد .. گذشت می خواهد .. ملزوم حسی ست بنام منش ... کردار و رفتاری شایسته می طلبد .. عقلی می طلبد فراتر از سطحی نگری .. آزادگی می خواهد .. قدرت زنانه می خواهد .. ...
12 ارديبهشت 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد