هلیا عزیز مادر ! به من کمک می کنی مادرت باشم کمک می کنی وقت و موقع هر چیز را بفهم . امروز در فاصله کوتاه تعویض پمپرزت دویدی به سمت دستشویی دمپایی پا کردی و خودت نشستی به مدفوع کردن . عزیز مادر حیرت زده ام کردی به من فهماندی که وقت از پمپرز گرفتنت رسیده . کلی در آغوشم فشردمت دلم واقعا برات تنگ شد برای روزی که راهت را انتخاب می کنی و به سوی آینده ات می روی . عزیز دلم حور بهشتی کوچکم ! همیشه کنارت می مانم هر زمان که کمک خواستی مرا در پس خود خواهی دید . تا شب چند باری گقتی مامانلو پی پی . اما پی پی نداشتی . با اینکه می فهمیدم برایت بازی شده اما به حرفت اعتماد می کردم تا راحت راحت توالت رفتن را بپذیری . خیلی خوبی حور کوچکم فدای نگاه معص...