هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

خورشید من

گزیده ای از دفتر خاطراتم برای هلیا

1391/1/28 0:55
نویسنده : مامان طلا
110 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم خورشیدم شب سایه گسترانیده و باز هم تکرار زمزمه من برای تو! دلم برایت تنگ است . این روزها تند پایی و تند رو. بههر کجا که قدم می گذارم مورب می نشینی نگاهم می کنی مسیرم را پیدا می کنی و تند وتند چهار دست وپا می آیی دست بر کمرم می زنی و می ایستی . این بودنت حساستقلالت شادمانیت خنده هایت مرابه بهشتمی بردبه عرشمیکشاند به لبخند پرودگارم !لحظههایم همه شیرین و زود گذر . بزرگ وبزرگتر میشوی ومن نمی خواهم باور کنم به من می فهمانی که سراپا درحالتکاملی .در اغوش گرفتمت می بوسمت می بویمت و میگویم برویم دستانت را بشورم .نگاهم می کنی دستانت را به هم می مالی .هلیا بودنت را خاص بودنت رامی ستایم .دوستت دارم عمر جاودانه من .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد