هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

خورشید من

نگاهت بردستانم عذاب است

1391/5/19 3:16
نویسنده : مامان طلا
137 بازدید
اشتراک گذاری

 

آرام جان مادر ! هلیای من زیباترینم صبورترینم مرا ببخش که باعث آزارت شدم  مادر . دوستت دارم نمیخواهم ضرری به تو شعله سرکش وجودم برسد . این چه آتشیست که در وجودم برپا کرده ای . من تو را عاشقم من تو را زندگی می کنم با هر روزت با خندیدنت باذوق کردن هایت . یک شبانه روزست که پستونک نخورده ای اذیت شدی اذیت شدیم جان مادر خواب نمی رفتی هرکجا به دنبالش بودی حتی در یقه لباست زیر پتویت . نگاهت بر دستان من و دستان من در عذاب نگاهت! عمر مادر می خواهم همیشه برایم بخندی می خواهم بهترین باشی زیباترین لبخند لبانت را می خواهم نه کجی دندان هایت را نه فرم برگردان لبانت را ! مقاومت کردم لحظه ای زمین نگذاشتمت چه خوب که گذشت و ما با هم قلب در قلب هم این مرحله را پشت سر گذاشتیم  مادرم وابسته نباش چرا که وابستگی یعنی اطاعت محض . خودت باش هلیای من . همانی که برایش می میرم جان می دهم تا باشد ریشه کند و قدم بر شانه هایم بالا وبالاتر رود . دخترم این تصویر تو دل مادری مرا میشکند از وابستگیت از این که می خواهم آزاد باشی رها باشی عشق کوچکم . اما چه کنم مادرم و عاشق دلبندم . تو در خواب می خندی  و ادای خوردن چیزی را در میاوری این اولین خنده توست که مرا می ازارد از مادر بودنم از نگرانیم برای تو . به قربان هست و نیستت شوم مقاوم باش همیشه در کنارتم همراهت چون کوه چون باد چون شاهرگ... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

انیس کوشولو
25 خرداد 91 2:57
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای که چه خوشگل نوشتی....
خداییش اشکم در اوم..........
هیچ کس تا مادر نشه قدر مادر رو نمیدونه این جمله رو بارهاااااااااا مادرم میگفت و الان فهمیدم چی میگفت.........
ممنون بهمون سر زدید خاله طلایی من


قربونت دوست بامعرفتم
هدی مامان مبین
25 خرداد 91 19:15
الهی ..چقدر قشنگ احساست رو گفتی..که اتیش به دلم زد....
هلیا دختر خورشید...قدر مادرت رو بدون....عشقش ستودنیه....
ببوس روی ماه خورشیدت رو
مبارک باشه این مرحله از بالندگی اش...[hهدی جونم خوش اومدی خیلی خوشحالم کردی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد