تلاش بی صدا
بی حالم احساس می کنم هیچ جانی در بدن ندارم به قول خودم شل شلی کارهامو انجام میدم هلیا کجاست ؟ میرم ببینم کجاست برکه می گردم می بینم با تلاش فراوون وبی صدا چارچنگولی پشت سرمه وسط حمام چطوری پله زده و اومده بالا خودم هم نمی دونم بغلش می کنم وانگار صدجان واسه بوسیدنش پیدا می کنم چه بوس شیرین وخنکی ! جانکم عمرکم دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی