هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خورشید من

تقدیم به خواهرم

1391/5/19 3:21
نویسنده : مامان طلا
170 بازدید
اشتراک گذاری

هلیای من! تابنده زیبایم!

از کجا برایت بنویسم ازاینکه آدمها نزدیک بهم اما از هم دور یا دور اما نزدیک بهم ؟

چقدر خوشحالم خدای من دوباره چراغ یه راه را برایم روشن کرد چراغ ارزش بودن اطرافیان .دخترم برایت بهترین ها را می خواهم وداشتن خواهر از بهترینهاست .

عزیزکم جانم دوست دارم به آن روزها بگردم روزهای کودکی نوجوانی وبه زبان خودمانی به خانه پدری! در جمع خواهرها وبرادر. بهاتاقم تختم وکتابهایم دوستانم.ای کاش بیشتر قدر فهمیده بودم ای کاش دستانمادرم اینجابودو بوسه ای طولانی بردستانش می زدم دلم برای شبهای شهریور حیاطمان چه بی تاب شده ستاره های کویر وآن نسیم خنکپشت بام ...

جان مادر پاره تنم به حتم روزی دلم برای کمد پر از لباس های تو تنگ میشود برای بوی عطرت که خانه دیگری را عطر آگین می کند برای این روزها که کوچکی وشیرین .

تقدیم به خواهرم زهره !

کودک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم،اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش رااز نگاهش میشد خواند،اما اکنون اگر

فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد ودلخوش کرده ایم که سکوت کرده ایم...


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد