دلنوشته
دلم برای اینجا چهاردیواری که بوی خنده ها و گریه هایت را میدهد تنگ است . هلیا ی من بهترین نعمت بهشتی من .. روز به روز یزرگ میشوی و سوالهاست پیچیده تر ... نگاهت دقیقتر و روحت وسیعتر میشود ... این روزها درگیر مهد کودکت هستیم و انتخاب آنچه که با هدفم تطابق داشته باشد ... دلبندم هرنفس من فدای چشمانت ... امروز به بهانه خرید تغذیه ده دقیقه از مهد زدم بیرون فردا ربع ساعت و پس فردا بیشتر ... این است زندگی علیرغم میل باطنی ام از من فاصله میگیری تا در اجتماعی با هزاران رنگ قرار بیگیری و بتوانی گلیم خود را از آب بیرون کشی ..آغوش من همیشه برای غمها و شادی هایت باز خواهد بود مادر .... هر چه باشی و بشوی باعث افتخارم خواهی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی