هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

خورشید من

درس خواندن مادرانه

1392/12/4 5:14
نویسنده : مامان طلا
98 بازدید
اشتراک گذاری

مشغول خووندن کتاب داستان زبانم هستم . هلیا می خواد بترکه . بهش گفتم برو تو اتاق در رو ببند گریه کن . نیم ساعت بعد فقط میگه مامان ... و بعد سکوت ... یهو یه بویی از اتاقش اومد فهمیدم پی پی کرده بعد از اتمام کارش رفتم تو اتاق با چه صحنه ایی مواجه شدم دستهای هلیا تا مچ غرق در مدفوع . دکمه لباسشم باز کرده بود چه وضعیتی .... بردمش تو حمام دستهاشو شستم عصبانی نبودم چون می دونستم خواسته من درس نخوونم اما نقش یه مادر عصبانی رو بازی کردم بعد از اتمام شستشو  بهش گفتم هلیا دوست ندارم تو اتاق پی پی کنی و می بوسمش . تو بغلم خودشو می اندازه و میگه مرسی مامان از اینکه کار اشتباهمو بخشیدی و بوسم می کنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

shayanjooni
4 اسفند 92 7:54
سلام خوبید.وبلاگ خوبی دارید.خوشحال میشم قدم رنجه نماییدو به تولد ماشینی شایان جون تشریف بیارید.
هدی مامان مبین
4 اسفند 92 17:56
فداش بشم که اینقدر فهمیده اس.. ای ول مامانی
مامان احسان
17 اسفند 92 14:43
خوب حالا در و دیوارو واست نقاشی نکرده ...
امیرحسین کوچولو نفس ما
27 فروردین 93 2:34
عجب مامان خوب و صبوری
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد