ابتکار ..
ماه پیش به ناچار با هلیا رفته بودیم آرایشگاه . در آینه مقابلم هلیا را می پاییدم دمر بر مبل محو کار مانیکوریست بود .دیروز ناخن های مرا لاک زد بعد دوان دوان رفت خط کش آورد گفت دستتو به من بده می خوام چاقوش کنم . دستانم را به بازی او سپردم اندکی بعد! از روند کارش با خط کش یادم به آرایشگاه آمد . گفتم مامان اسم بازیمون چیه ؟ گفت مثلا من خانوم آرایشگرم دیگه ...
پانوشت - کارت های دید آموز مشاغل را از دوسالگی کار کردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی