هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خورشید من

دلنوشته

1392/10/20 23:53
نویسنده : مامان طلا
91 بازدید
اشتراک گذاری

می نویسم برای خودم ... که بعد از مدتها به خودم برگشتم به روزگاری که می خواستم من همسرم و دخترم ... شاید زیر کتری چشم به در مانده .. هلیای زود خوابانده شده به شوق گپ و گفته خ..لباسهای مرتب و میزان شده ... چشمهای منتظر آیفون همه و همه قدمی در راه بزرگتر شدنم باشد قدمی نو که بازهم به خودم اعتماد کنم و روی پا بایستم و باور کنم که این منم که می توانم تغییر کنم نه او ... این منم که هرگز انتظار خوش قولی را نکشم ... بله ! این طور زندگی کردن خیلی راحتر است تا انتظارهای بجا و بی جا .... این منم که باید بی اعتنا و بی اهمیت باشم ... خودت هستی و خدایت ... خدا در وجودت زندگیت رخنه دارد محکم بایست و سرت را به بلندای آسمان بالا بگیر مادر هلیا....

نه هلیا! تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسانتر است. تحمل اندوه از گدایی همۀ شادی ها آسانتر است. سهل است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد
نه هلیا... بگذار که انتظار، فرسودگی بیافریند؛ زیرا تنها مجرمان التماس خواهند کرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد