مطبخ
به قصد خرید مواد حلیم بادمجون زدیم بیرون . کنار قصابی یه اسباب بازی فروشی بود . دلم هوس کرد برای هلیا یه هواپیما بخرم . وارد شدیم گفتم هواپیما دارید ؟ هلیا از خوشحالی که هواپیما دار میشه جیغ می کشید آخه ما تا حالا با هلیا اسباب بازی فروشی نرفته بودیم فقط نگاه می کردیم اکثر وسایلش رو هم از فروشگاههای بازیهای فکری تهیه می کنیم . اولین بار بود می دیدم هلیا واسه اسباب بازی اینجوری ذوق می کنه . تا شب راه می رفت می گفت مامان دست شما درد نکنه ! به هواپیماش غذا می داد و مهمتر از همه دستمالکش رو که به جونش نمیده انداخت رو هواپیماش تا بخوابه
.. فدای دست قشنگتم ..
و در آخر این هم حلیم بادمجون ما ...
.. خیلی خوشمزه بود ..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی