هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

خورشید من

جغرافیای سنگ ها

1391/7/22 1:53
نویسنده : مامان طلا
157 بازدید
اشتراک گذاری

عصر غم انگیز جمعه . سراسر دلتنگی و انتظار ! دخترک زیبایم را به دیدار خانواده پدری برده ام . این سنگهای مقابل درب خانه می تواند اندکی ما را سرگرم کند . هلیا را بدون کفش بر روی این سنگها حرکت می دهم تا معنای زبری و برآمدگی سنگها را بفهمد .

موش موشی

رهایش می کنم تا کودکی کند همانکونه که خودم در خاک می غلتیدم بازی می کردم . آرام جانم پاهایت راه درازی از زندگی را در پیش دارد بگذار قوی باشد ...

جانم

به حیاط باز می گردیم . . کوچک اما دختر روح گشاده ام پا در کفش بزرگتر می کند می خواهد راه برود همه مواظب اویند اما من مواظب کودکیش هستم . می خواهد همه چیز را امتحان کند . کودکی کن !مادر در پس توست . هوادارت در مقابل همه جهانیانم .

قربونت

 دخترم را می خواهم آب تنی دهم عشق کند اما با مخالفت اطرافیان روبرو می شوم عشق مادری هوای پاییزی و اندکی کسالت هلیا را از یادم برده  هلیا تشت در دست به کوچه باز می گردد. گلدانی هم آن گوشه افتاده شاید به کارمان آید این گوی و این میدان ...

سنگها...

و امروز معنی کوچک وبزرگی سنگها سخت بودنشان را یاد گرفته ای . آرام بخواب که دنیای بزرگیست ..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

هدی مامان مبین
27 مهر 91 14:29
الهی فدای دستهای بهشتی و پاکت...
خوب کودکی میکنی هلیا...
ارام و شاد....روزگارتان هلیایی....پر از خنده ها و کودکانه هایش...


هرچی بگم خوبی بازم کمه
سپید ماما علی
10 آبان 91 0:02
فدای دستهای کوچکت که باهاشون سنگ بازی می کنی و فدای پاهای کوچکت که بر روی سنگها راه میروی و معنی زبری و سختی رو می فهمی
دخمـــــلی
1 آذر 91 1:36
ای جانم با این قلم قشنگ و لطیفت مامانی من عاشق آدمای خوش ذوقم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد