هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

خورشید من

شمارش معکوس 19

خرچنگ می تواند ساعاتی ما را سرگرم کند هر چند چندش آور ! به تراس می رویم ترس از خرچنگ ها را در درونم قبضه می کنم تا هلیا متوجه ترسم نشود . ابتدا به سراغ شیر آب می رود حالا متوجه آبشی می شود و از صدای شرشر آب در آبشی ذوق می کند شلنگ را روی خرچنگ ها می گیرد . برایش جدید است پس فقط نگاه می کند خرچنگ را لبه تراس می گذارم متوجه دستهایش می سود و مثل قیچی باز و بسته اش می کند و در آخر مشغول ناهار می شوم زمزمه هایی از بابالو گفتن هلیا می آید شعر می خواند تاب تاب آباسی کم کم چشم هایش یسته می شود نمی دانم به چه فکر می کند شایدچشم انتظار پدر باشد شاید به خرچنگ ها شاید هم در دنیای معصومش غرق خوشیست هر چه که باشد مزاحمش نمی شوم .. ...
16 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد