پرنسس از زبان نقاشی هلیا
بیمار است و بدقلق .. با اخمهای درهم ... صدایی کوبنده ... می خواهد کنارسه پایه اش بنشینم کلی دایره میکشد .. با صدای دزهم پرنسس را زمزمه می کند
شابلون را برمیدارد تاج طلایی می کشد پاهای پرنسس را دو تا می کشد چشمهایش را دو تا دستانش را خطهایی می کشد با چوب جادویی ستاره ایی .. ستاره اش را با شابلون می کشد و از من می خواهد شابلون را محکم بگیرم با چشمانی بیش از اندازه گرد شده با تمام سعی ستاره را رنگ می کند و خورشیدی که همیشه حضور دارد چه در نقاشی چه در آسمان چه در قلب من !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی