هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

خورشید من

شمارش معکوس 17

1392/12/16 23:12
نویسنده : مامان طلا
146 بازدید
اشتراک گذاری

دهمین عید پیوند ما به سان کودکی ده ساله از راه رسید . کودکی که یاد گرفت راه برود زمین بخورد بشکند ببازد ببرد . بخندد بگرید و به همان سادگی کودکانه اش عشق بورزد . کودکی که به غایت دوره خردسالیش رسیده . خود را درون این  کودک می بینم شاد و خوشحال ... از بودنم از رسیدن به اهدافم ...گذشت و من در این ده سال زندگی را باور کردم و دریافتم که می توانم با همین مداد کوچک سیاه ! طرحی زیبا به تصویر در آورم . مداد رنگی ما تنها یک قلم کوچک سیاه داشت که مزین به باور بود . خود را به مرداب زندگی نباختم جنگیدم و جنگیدم و در هر مبارزه بزرگتر شدم . امسال خود را در غایت پیروزیم می بینم . هر چیزی را که در این سالها کسب کردم عاشقم . سپیدی طره مویم را جبین همسر مهربانم را زبان هلیای شیرینم را لحظه های تلخ و شیرینم را همه را دوست دارم . سه دهه از تولدم و یک دهه از زندگی مشترکم گذشت . از اکنون می کوشم برای دهه چهارم تولدم و دهه دوم زندگی مشترکم . این دهه را می خواهم با تمام وجودم زندگی کنم شاید دهه اخر باشد شاید هم نباشد ...

 شکوفه بهاری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان احسان
17 اسفند 92 14:45
وای دختر عمو دلم برات خیلی تنگ شده راستی خیلی زیبا نوشتی مثل همیشه به دلم نشست...
هدي مامان مبين
12 فروردین 93 12:08
چقدر دوست داشتني هستي.... عالي بود مثل هميشه ...بهارت هليايي
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد