هوای سه نفره
هوای سه نفره نه ابر می خواهد ، نه باران ، نه یک بعدظهر پائیزی !
کافیست حواسمان بهم باشد ...
... هلیا در حال غذا دادن (خاک ) به گلهای رستوران ...
... این فیگور هلیا رو عاشقم ...
کوچ مرغان دریایی ... خیلی زیبا بود مخصوصا حس پروازش
... پرواز دخترکم ...
دختری همسن سال هلیا از بادبادکها می ترسید جیغ میزد گریه می کرد اما نمی دونم اطرافیانش چرا اصرار داشتند که نترسه ... خوب بچه می ترسه چاره اش یه کلام بود همدردی .. تایید .. هلیا متعجب از شیون دخترک
... شکار لحظه ها ...
ای جانم بگیر تمام آفتابت را خورشید زیبا
گفتم دلم تاب این بازی را ندارد بس است دیگر ..بابا گفت بازی بازیست واقعیت نیست
نباشم آن روزی که هلیا و عزیزانم را به خاک بسپارم
سپاس از ایزد مهربانم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی