بانكداري
لحظات شيرين مادري مثل طعم بهشته مخصوصا اگه مزين به صبر ايوب باشه . ساعت4 عصر و من مادر واقعا خواب آلودم كمرم از ريخت و باشهاي هليا فغان مي كشد اما كودك بهشتيم كشوي مدارك بيرون كشيده و هرچه عابر بانك داشتيم را دور خودريخته موبايلم هم كنارش . كارتها را يكي يكي به گوشه موبايل ميكشد زير لب چيزي ميگويد لحظه اي درنگ ... آقا چقد بكشم
اين يعني نون بانكي خوردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی