الله نگهدارت نازنینم
پدر و دختر! عشقی که برابم تازه است خوش رنگ است مومن است و خدایی است . هلیا بدو بدو در اتاقش توی کشوی کمدش پا بلندی می کند سجاده را برمی دارد مهر را بر می دارد و به سمت هال می دود . کمی آن طرفتر پدر می ایستد و با گفتن الله اکبر پدر قامت می بندد و چشم از پدر بر نمی دارد سجده می کند و من آب می شوم در میان دستان قشنگش ... ذوق می کنم از نمازش ... شکر می کنم از بودنش ...بال میگشایم برای روح پاکش ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی